تو شعر میخوانی...

اگر خط خوشی دارم تمام علتش این است - که خط چشم هایت را همیشه مشق میگیرم

تو شعر میخوانی...

اگر خط خوشی دارم تمام علتش این است - که خط چشم هایت را همیشه مشق میگیرم

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمدعلی جوشایی» ثبت شده است

دو روز بعد غقدم که توی حرم امام رضا ع بود راهی تهران شدم برای مصاحبه ی حضوری دکتری دانشگاه آزاد و خداروشاکرم که امشب متوجه شدم که قبول شدم.

برای رسیدن به این نقطه تلاش زیادی کردم و جدای از همه ی درس خوندن ها بسیار تا بسیار حرفو حدیث شنیدم که خب ای آدم عاقل مگه کسی رشته مکانیک رو ول میکنه بره ادبیات؟ خب که چی مثلا؟

نمیدونم تا کی و کجا بتونم به مسیرم ادامه بدم اما تا اینج خدا رو بسیار شاکرم که راه رو نشونم داده و بهم توان این رو داده که مثل بقیه نباشم. مثل اونا فکر نکنم. مثل اونا درس نخونم . مثل اونا ازدواج نکنم و کلا مثل اکثر اونا زندگی نکنم.

امیدوارم بتونم حجم قابل قبولی که از پایان  نامه ی ارشدم مونده رو بتونم به پایان برسونم و مهر مشغول مطالعه دکتریو تدریس مدرسه و یکسری موارد دیگه که براشون برنامه ریزی کردم باشم.

ان شا الله

 

به نام و یاد پدرم که امروز برایش گریستم. صلوات

برداشتم محمدعلی جوشایی بخوانم مصرع اول را که خواندم دیگر اشک امانم نداد

ای چینیِ لب‌پریده، ای دل...

ای چینیِ لب‌پریده، ای دل...

ای چینیِ لب‌پریده، ای دل...

ای چینیِ لب‌پریده، ای دل...