تو شعر میخوانی...

اگر خط خوشی دارم تمام علتش این است - که خط چشم هایت را همیشه مشق میگیرم

تو شعر میخوانی...

اگر خط خوشی دارم تمام علتش این است - که خط چشم هایت را همیشه مشق میگیرم

گوی سبقت را ازین بازنده ی تنها گرفت

ذره ذوقی داشتیم افسوس که دنیا گرفت


دور گردون هیچ روزی بر مراد ما نرفت

روز و شب آمد قرار از روزگار ما گرفت

 

ریشه هایم خشک شد وقتی که دیدم باغبان

گرمی کاشانه اش را از تن افرا گرفت


آسمان با رقص نورش موج ها را خواب کرد

ماه مروارید را از سینه ی دریا گرفت


پاک کردم بیت های بیشماری را به اشک...

حرف هایم تا به پشت شعر هایم جا گرفت


■؛


تا سرانجام غزل با بغض حرفم را شنید

تا که بردم دست در گیسوش باران پا گرفت


محمد صادق امیری فر

  • محمدصادق امیری فر

شعر

غزل

محمدصادق امیری فر

نظرات  (۱)

خوب بود رفیق مدرسه شهید حقانی .
پاسخ:
سلام عزیز جان !! سر ذوق آمدم از دیدن نظرت..❤. 

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی