تو شعر میخوانی...

اگر خط خوشی دارم تمام علتش این است - که خط چشم هایت را همیشه مشق میگیرم

تو شعر میخوانی...

اگر خط خوشی دارم تمام علتش این است - که خط چشم هایت را همیشه مشق میگیرم




گرمای دست های تو از آفتاب بیش!
بشکن پیاله را که نخواهم شراب بیش

مستم چُنان که شرّ جهان از من است کم
گیجم چُنان که خورده ام از هر حساب بیش
   
دریایی از نصایح موجز نهفته است
در لابه لای موی تو از هر کتاب بیش

تفسیرِ روشنِ من از ابیات زندگی
امشب بده به شعر تنت پیچ و تاب بیش

در خلوت اتاق غزل های من بیا
بگذار تا که از تو شوم کامیاب بیش!!

امشب بیا مُقلّدِ دینی برهنه باش
در مکتبم حجاب بد است از عتاب بیش!

فکرت کجاست ؟! شرم برای چه میکنی!؟
وقتی که نیست پیش تو یک انتخاب بیش!

سر را به زیر برده و لبخند میزنی
دل میبرد سکوت تو از هر جواب بیش

گفتم چقدر شهد و شکر در لبان توست
گفتی که هست در کلمات جناب بیش!!


#محمد_صادق_امیری_فر

.

به خط دوست عزیزم محمد هنرمندنیای گرامی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی