تو شعر میخوانی...

اگر خط خوشی دارم تمام علتش این است - که خط چشم هایت را همیشه مشق میگیرم

تو شعر میخوانی...

اگر خط خوشی دارم تمام علتش این است - که خط چشم هایت را همیشه مشق میگیرم


قصد شروع فتنه دارد نقش لبخندت
_از جنگ های پیش این بوده ست ترفندت_

با روی خندان آمدی اما نمایان بود
برق نگاه خنجر از زیر کمربندت

با بند های این امان نامه گمان کردی
آزادگان را میکشانم باز در بندت؟!

ای منجی هر داستان! با خویش خلوت کن
بنگر چه کردی با جوانان برومندت!

بنگر چه کردی با کسانی که به جبر نان
بودند عمری از سر اخلاص! پابندت

دیری نمیپاید به زیر دشنه میبینی
میخواند اشعار مرا با خشم، فرزندت!

محمد صادق امیری فر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی