تو شعر میخوانی...

اگر خط خوشی دارم تمام علتش این است - که خط چشم هایت را همیشه مشق میگیرم

تو شعر میخوانی...

اگر خط خوشی دارم تمام علتش این است - که خط چشم هایت را همیشه مشق میگیرم


کسی که دل به هیاهوی آسمان میبست
تو را چگونه بیابد در این زمانه ی پست

در ابتدای کدامین مصیبت جانسوز
در انتهای کدامین حقیقت بن بست

به غیر شوق در آن آستانه چیزی بود
سوای اشک در این آشیانه چیزی هست؟!

صفای آنکه دلش از زبان ما خون بود
ولی به پای سخن های این و آن ننشست

منم! همان که به شوق تو بود پابرجا
منم! همین که به دست تو میرود از دست


محمد صادق امیری فر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی