تو شعر میخوانی...

اگر خط خوشی دارم تمام علتش این است - که خط چشم هایت را همیشه مشق میگیرم

تو شعر میخوانی...

اگر خط خوشی دارم تمام علتش این است - که خط چشم هایت را همیشه مشق میگیرم


بگیرد دل به گردن بار سنگین گناهش را
اگر یک شب بگیرم در بغل موی سیاهش را

 

به هر سو میروم صد ها رقیب تازه میبینم
چُنان فرمانده ای گم کرده در میدان سپاهش را

 

به صد ها حیله میگویند از تو دست بردارم
کدام عاقل به دشمن میدهد پشت و پناهش را !؟

 

تو را میخواهم و این "خواستن" فعل عجیبی نیست
که شب _ با آن سیاهی _ دوست دارد قرص ماهش را

 

من آن مَردم که ترک دود را گفته است اما حیف
که روشن میکند بعد از تو هر شب اشتباهش را


محمد صادق امیری فر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی